اصلاً بد نیست فیلمساز با تعلقات خاطرش حال کند -که کی نمیکند؟ بد این است که در وابستهگیهاش، خاطرهبازیهاش -به اصطلاح نوستالژیهاش- بماند؛ گیر کند. خطرِ نوستالژی اغلب مالِ مؤلفانِ در آستانۀ پیرمردی است -حال آنکه «تارانتینو» مؤلف چیزی جز خون و خونریزیِ برآمده از تلفیق اکشنهای بیحالِ (متضادِ باحال) رده ب و رزم-بازیهای فراواقعیِ تاریخ انقضاء گذشتۀ ژاپنی و سرخوشیِ خلخلیوار آمریکایی زمانۀ نوجوانیاش نیست، و اکنون گیر اُفتادن در چنین خطری نوپا در مواجهه با «سینما»ی او، به بار پسماندیِ اثر میافزاید.
روزی روزگاری در هالیوود
